در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم
خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی
من در پاسخ گفتم اگر وقت دارید
خدا خندید و گفت:وقت من بی نهایت است
پرسیدم چه چیز بشر تو را سخت متعجب می سازد؟
خدا پاسخ داد کودکیشان؛
این که آنها از کودکیشان خسته می شوند وعجله دارند که بزرگ شوند ودوباره پس از مدتها آرزو دارند که باز کودک شوند؛
این که آنها سلامت خود را از دست می دهند تا پول را بدست آورند وبعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی از دست رفته شان را باز جویند؛
اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال خویش را فراموش می کنند؛ بنابراین نه در حال زندگی می کنند نه در آینده؛
اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیستند
دستهای خدا دستانم را گرفت مدتی سکوت کردیم
ومن دوباره پرسیدم: به عنوان پدر می خواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند
گفت:بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد همه کاری که آنها می توانند بکنند اینست که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند
بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند
بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخمهای عمیقی در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنیم
اما سالها طول می کشد تا ان زخمها را التیام بخشم
بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد بلکه کسی است که به کمترین ها نیاز دارد
بیاموزند که دونفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند و آنرا متفاوت ببینند
بیاموزند که کافی نیست که دیگران را فقط ببخشند بلکه خود را نیز باید ببخشند
من با خضوع گفتم از شما بخاطر این گفتگو سپاسگذارم، آیا چیز دیگری هست که دوست دارید به فرزندانتان بگویید؟
خداوند لبخند زد و گفت
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم همیشه
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای هیجده ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتردرمقام سخت زینب پرور است
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
"فاطمه، فاطمه است"
آی مردم !اینجا کجاست که گوئیا درو دیوار پر از نجوا شده اند!؟!
این فضا،این کوچه وبازار ها،همان کوچه هاست؟این آسمان همان آسمان است؟
آری!این زمین فقط پوست انداخته است زیرپای این همه بی شرمی....
اینجا "مسجداموی" یا به عبارتی "کاخ خضرای یزید"است.
و این دروازه محل ورود کاروان آل یاسین است....کاروانی که در پناه خون
خدا_حسین بن علی"علیه السلام"_با جلوداری زینب"سلام الله علیها"_عقیله ی بنی هاشم_و سجاد بن
حسین"علیه السلام"_تنها بازمانده ی امامت _وارد مسجد شند...
ادامه مطلب...
مردی باری اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوی جالبی بين او و آرايشگر در گرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند وقتی به موضوع خدا رسيد آرايشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد . مشتری پرسيد چرا باور نمی کنی؟
آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروی تا ببينی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت اين همه مريض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پيدا می شدند؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت ؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج گريبانگير مردم شود.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند . آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بیرون آمد مردی را با موهای بلند ، کثيف و به هم تابيده و ريش اصلاح نکرده ديد ظاهرش کثيف و به هم ريخته بود .
مشتری برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت ميدونی چيه؟ به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند .
آرایشگر گفت: چرا چنين حرفی میزنی؟ من اينجا هستم من آرايشگرم . همين الان موهای تو را کوتاه کردم .
مشتری با اعتراض گفت : نه آرايشگرها وجود ندارند . چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردی که من بيرون است باموهای بلند و کثيف و ريش اصلاح نکرده پيدا نمی شد.
آرايشگر گفت: نه بابا آرايشگر ها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.
مشتری تاکيد کرد: دقيقا نکته همين است . خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج دردنیا وجود دارد.
عسکری از دار فانی دیده بسته گرد ماتم بر رخ مهدی نشسته
گشته سامرا دوباره وادی غم بر پدر، صاحب زمان بگرفته ماتم
عازم جنت شده با قلب سوزان نزد زهرا و پیمبر گشته مهمان
او به دست معتصم گردیده مسموم قلب پاک انورش را کرده مغموم
شست و شو داده پسر جسم لطیفش شد به سامرا مکان قبر شریفش
شهادت جان گداز امام حسن عسکری علیه السلام برتمام جهانیان تسلیت باد
صفحه قبل 1 صفحه بعد